در اين پرونده به بررسي وضعيت فعلي شهرهاي حاشيه خزر و ريشههاي آسيبهاي وارد شده به آن پرداختهايم و در عين حال راهكارهايي را بررسي كردهايم كه شايد بتواند به بهبود وضعيت منجر شود و از ادامه آسيبها جلوگيري كند. دكتر پرويز كردواني، چهرهماندگار جغرافيا، بيشتر به جنبههاي زيستمحيطي آسيبها پرداخته است و دكتر محمد رضايي، جامعهشناس و پژوهشگر حوزه مطالعات فرهنگي ريشههاي جامعهشناختي اين وضعيت را بررسي كرده است.
- آقاي دكتر رضايي، شمال با سرعت غيرقابل مهاري به سمت نابودي پيش ميرود. بهنظر شما چرا بهراحتي به طبيعت بكر شمال آسيب ميزنيم؟
خيليها فكر ميكنند صرف اينكه زمينهاي شمال به ويلا تبديل ميشود بهمعناي نابودي است. اما ما شاهد شهريشدن بسياري از مناطق جهان هستيم بدون اينكه آسيب چنداني به طبيعت برسد. به نظر من، اولويت پيشرفت در شمال بايد عوض شود. ظرفيت شمال براي كشاورزي رو به پايان است. بايد برود به سمت توريستي شدن، نه صنعتي شدن و نه كشاورزي. اما نكته ديگر اين است كه نميشود بدون زخم بر طبيعت، آن را تبديل به كالاي مصرفي شهروندان كرد. توسعه با هر عقلانيت و برنامهريزياي كه باشد جاهايي با منافع طبيعت منافات پيدا ميكند. اين به ما برميگردد كه تصميم بگيريم با چه ميزان ضرر به چنين منافعي دست پيدا كنيم؛ مثلا ميگويند ما در شمال جنگل بكر نداريم اما مسئله اين است كه ما بكارت طبيعت را از بين ميبريم ولي چيزي جايگزين آن نميكنيم.
- دقيقا مسئله همينجاست؛ يعني هر جا كه به نفع روحيه مصرفگرايانه ماست خودمان را با بهترين كشورهاي دنيا مقايسه ميكنيم و هر جا كه به ضرر ماست و بايد اقدامات ايجابي انجام دهيم دست از مقايسه ميكشيم يا خود را با بدترين نمونهها مقايسه ميكنيم.
شايد خيلي از دوستداران طبيعت نظرشان اين باشد كه استفاده و بهرهبرداري از طبيعت را متوقف كنيم، ولي من بهنظرم اين راهكار نيست. بايد فرايندهاي استفاده از طبيعت را تصحيح كنيم. همين مشكلي كه الان در شمال داريم فردا ممكن است در كوير هم داشته باشيم.
- اما به هر حال هر چقدر كه اين مناطق توريستيتر شدهاند آسيبهاي بيشتري هم ديدهاند.
بين توريستي شدن و توريستيسازي بايد تمايز قائل شويم. فرايند طبيعي توريستي شدن به مرور زمان اتفاق ميافتد فارغ از اينكه سياستگذار دغدغهاش را داشته باشد يا نداشته باشد. نهادهاي مسئول توريسم در شمال عملا كار ويژهاي نميكنند. درباره اسكان توريستها و تبديل منازل به شبكههاي هتلداري اول اين اتفاق افتاد بعد ديدند كه كاري نميشود كرد و چارهاي نيست. كاري از دستشان برنميآيد، تلاش كردند كه اين ماجرا را ساماندهي كنند. اين توريستي شدن، به مرور زمان و بر اثر نياز بهطور طبيعي اتفاق ميافتد. اما توريستيسازي وقتي است كه نهادهاي سياستگذار دغدغه يا برنامهاي داشته باشند براي اين اتفاق. پرسش من اين است كه كدام اتفاق قانونگذارانه يا كدام پروژه توسط نهادهاي مسئول براي بهبود توريسم در شمال اتفاق افتاده است؟ كدام شهر شمال وارد برنامههاي گسترش توريسم شده است؟ تعريض جاده فيروزكوه بيست و چند سال طول كشيد. جاده هراز كه چند سالي است تعريضش شروع شده و وضعيت ترافيكياش هر هفته در اخبار ميبينيد كه چگونه است.
- فارغ از اين بحث، بهنظر شما چه ذهنيتي سبب ميشود كه گردشگراني كه به شمال ميروند اينقدر راحت زيستبوم شمال را آلوده كنند و به آن آسيب بزنند؟ بهگونهاي كه انگار شمال بخشي از اين سرزمين نيست.
آلودگي ناشي از توريسم ابعاد پيچيدهاي دارد. اين اتفاق منحصر به شمال نيست. هر جا كه پاي گردشگران ايراني باز شده است ما زباله و آلودگي و تخريب را هم ميبينيم. توريست ما حاضر است بطري پر نوشابه را تا ايستگاه هفتم توچال ببرد، اما همان بطري خالي را پايين نياورد و همان جا بيندازد. اينكه ما نميدانيم چگونه با طبيعت مواجه شويم ربطي به شمال ندارد. ما تربيت توريستي در كشور نداريم.
- اما چرا همه گردشگران ما شمال را انتخاب ميكنند؟
تهرانيهايي كه شمال را انتخاب ميكنند گزينه ديگري ندارند؛ مثلا اگر لواسان يا دماوند شرايط مناسب گردشگري داشت، شايد آنجا را انتخاب ميكردند اما ميدانند كه آنجا امكاناتي وجود ندارد كه بشود از طبيعت استفاده كرد.
- اتفاقي كه در دهههاي گذشته براي شمال تهران و در سالهاي بعد براي لواسان افتاده الان دارد درباره شمال تكرار ميشود. چاره كار چيست؟
شايد بشود قوانين و محدوديتهايي گذاشت كه هزينه اين كار را بالا ببرند. آن وقت طبيعي است كه محدودتر خواهد شد. بايد شرايطي فراهم شود كه هزينه ماندن و صاحب ويلا شدن بالاتر برود. وگرنه اگر قرار است شرايط بهگونهاي باشد كه هر كسي بخواهد، بتواند با چند ميليون تومان در شمال صاحب ويلا شود يعني يك جاي كار اشتباه است. شايد با بالابردن هزينه ساختوساز بشود تا اندازهاي جلوي اين فرايند رو به گسترش را گرفت ولي نميتوان آن را متوقف كرد.
- چندوقت پيش در يكي از تعطيلات چندروزه تعدادي از اهالي آمل كه ميخواستند طبق عادت قديمي چندين ساله خودشان براي گذراندن آخر هفته به ييلاقات لاريجان بروند وقتي كه ديدند مثل هفتههاي گذشته بهدليل ازدحام مسافران جاده يكطرفه است دقايقي زنجيره انساني تشكيل دادند و جاده را بستند. بهنظر ميرسد كه شماليها دارند ميفهمند كه چه اتفاقي افتاده است و چه چيزي را از دست دادهاند.
اين احساس مناسب وضعيت الان نيست. چون بعيد است كه بتوان وضعيت را به قبل برگرداند. اما بهنظرم واكنشها به دلايل ديگر است؛ شايد مثلا به اين دليل كه حس ميكنند فرهنگ شمالي كمكم دارد استحاله ميشود. اما بهنظرم اعتراضها كمتر از اين احساس ريشه ميگيرد كه طبيعت شمال به سبب بعضي اتفاقات گذشتهشان دارد نابود ميشود. متاسفانه خود شماليها چندان دغدغه طبيعتشان را ندارند. دغدغه طبيعت چيزي نيست كه ما آن را آموخته باشيم. اعتراضاتي اگر هست اعتراض مثلا به قول شما شايد به اين وضعيت است كه فرد ميبيند تعطيلات آخر هفتهاش مختل شده است اما بهنظرم اگر به دركي كلي برسند كه توريسم چقدر ميتواند كمك كند به بهبود وضعيت آنها. چنانكه در همين سالها هم كمك كرده و خيلي چيزها رونق گرفته است، نبايد مانع ورود توريسم بشوند بلكه بايد مانع از تخريب طبيعت بهدست توريستها بشوند. جنبشي اگر قرار است شكل بگيرد بايد جنبشي باشد در اعتراض به تخريب طبيعت.
- آقاي دكتر كردواني، بهنظر شما چرا مردم در سالهاي اخير از تهران به شمال هجوم آوردهاند و زمينهاي كشاورزي شمال به ويلا تبديل شده؟
در همه جاي دنيا آنها كه اقيانوس دارند، دارند ميروند به سمت ارتفاعات. براي اينكه كره زمين گرم شده و يخها دارد آب ميشود و سطح اقيانوسها بالا آمده. چون آب اقيانوسها شور است آب دشتهاي اطرافش را شور ميكند. پس ناگزيرند كه بروند به سمت ارتفاعات.
اما حكايت كشور ما فرق ميكند. ما كنار اقيانوسها نيستيم ولي از بس در قسمتهاي داخلي ايران چاه حفر كردهايم وسطح آب پايين آمده و منابع آبي كشور ما رو به پايان است، بايد برويم به سمت شمال بهخصوص گيلان و مازندران. چون تنها نقطههاي ايران هستند كه به شكل رايگان آب داريم؛ يعني آب بارندگي فراوان دستكم در سه فصل بهار و پاييز و زمستان.
- اما اين رفتن ما به سمت شمال به جاي اينكه ما را نجات بدهد، دارد شمال را تخريب ميكند.
بله، متأسفانه با شرايطي كه اتفاق افتاده است و هجوم بيرويه وضع آنجا دارد بدتر ميشود. اراضي را به شكل غيرقانوني و بدون سند خريدهاند. زمينهاي كشاورزي يا جنگلي را ميخرند و تبديل به ويلا ميكنند. اين كارها بدون زيرساختهاي لازم صورت ميگيرد. فكري براي زباله و فاضلاب آن نكردهاند. فاضلابها را رها ميكنند و زبالهها را در دامن طبيعت و جنگل و رودخانه ميريزند.
- چه اتفاقاتي افتاد كه شمال ايران به اين وضعيت دچار شد؟
اشتباهات زيادي در اين سالها انجام گرفته است. يكي احداث بيرويه كارخانههاست. شمال بايد قطب كشاورزي باشد. صنعتي شدن شمال اشتباه است. بارش براي كارخانه سم است. كارخانهها آلودگي ايجاد ميكنند. آلودگي اين كارخانهها به رودخانهها ميريزد، زبالههاي كارخانهها طبيعت را از بين ميبرد.
اشتباه ديگر سدهاي زيادي بوده است كه روي رودخانهها احداث كردهاند. الان 11 سد روي رودخانه قزلاوزن احداث شده يا در حال احداث است. در اين صورت ديگر رودخانهاي باقي نميماند. اگر رودخانه خشك شود ديگر گيلان، گيلان نيست. قزل اوزن از 4استان ميگذرد. همه استانهاميگويند رودخانه مال ماست. ذهنيت غلط سبب اين اتفاقات ميشود. سد زدن مشكلي را حل نميكند.
مسئله ديگر مسئله آبهاي زيرزميني است. بهدليل استفاده زياد از كودهاي شيميايي در كشاورزي، آبهاي زيرزميني شمال آلوده شده است. فكر كنيد چه كردهايم كه آب زيرزميني پرآبترين نقطه كشور ما آلوده شده. مصرف بيرويه كودهاي شيميايي، بهويژه كود ازت آبها را آلوده كرده؛ آبها سرطان زا شده است. در بعضي نقاط شمال سرطان معده شايع است. چون كود ازت تبديل به نيترات ميشود. نيترات در بدن تبديل به نيتروزامين ميشود و سرطان ايجاد ميكند.
- هجوم مسافران به شمال كشور چقدر در اين مسئله تأثير گذار است؟
در ابتداي احداث جاده، همان 15-10 سال پيش، گفتند بياييد در يك حركت نمادين برويم در مسير اين جاده زنجيره انساني درست كنيم. من موافقت نكردم و نرفتم. گفتم احداث اين جاده اجتنابناپذير است. اما در عين حال ميدانم كه اگر ساخت اين جاده تمام شود، اولا بهنظرم ترافيك و راهبندان چندبرابر خواهد شد، چون با هجوم مسافران مواجه ميشويم. علاوه بر اين، با احداث اين جاده تمام زمينهاي اطراف از بين ميرود و سرعت تغييرات شمال چندبرابر ميشود. ديگر شمال از اين حالت كاملا خارج ميشود. همان اتفاقي كه درباره شميران و بعد درباره لواسان افتاده درباره شمال دارد تكرار ميشود.
- اين مشكلات چه تأثيري در آينده اكوسيستم منطقه دارد؟
يكي از مسائل،آلودگي آب درياي خزر است. الان ساحل درياي خزر عملا به يك زبالهدان بزرگ تبديل شده است. بحث آلودگي ماهيان درياي خزر و كم شدن بعضي گونهها براثر صيد بيرويه، اما انگار كسي به فكر دريا نيست.
علت كم شدن ماهيها صرفا بهدليل صيد بيرويه نيست، بيشتر بهخاطر آلودگي است. همه كشورهاي اطراف درياي خزر ازجمله ما آبهاي آلوده را ميريزيم به دريا. نظارتي هم بر پسابها نيست. ماهيها براي تخمريزي از دريا ميآيند به رودخانهها. ماهيها روي ماسه تخمريزي ميكند. وقتي آب آلوده باشد نميتوانند تخم بريزند. يا اگر تخمريزي كنند بر اثر آلودگي و لجن از بين ميروند. بايد رودخانهها را تميز نگهداريم و نگذاريم زبالهها و پسابها به رودخانهها بريزند. در عين حال بايد دهانه رودخانهها را عريضتر كنيم. برداشت بيرويه شن و ماسه هم ماسههاي ساحل را از بين برده و گل و لجن جاي آن را گرفته است.
- راهكار چيست؟
مازندران و گيلان تنها نقطههاي ايران است كه ما ميتوانيم به خوبي برنج بكاريم. در ايران در 14نقطه كشاورزي انجام ميشد. اما الان تنها نقطهاي كه ميگويند برنج كاشتن در آنجا به صرفه است همين گيلان و مازندران است. بايد به برنجكاران برسند. در سالهاي گذشته با واردات بيرويه برنج خارجي كشاورزي را فلج كرديم. الان به دليل همين مشكلات، برنجكاران زمينها را ميفروشند و ديگران ويلاسازي ميكنند و آنها سرايدار همان ويلاها ميشوند و دلشان خوش است كه چند هكتار زمين را به صدميليون تومان فروختهاند و از مشقتهاي كشاورزي خلاص شدهاند.
اگر ميخواهيم به شمال برويم كه با وضعيت تهران شايد چارهاي هم نباشد، بايد قوانين سفت و سخت بگذاريم نه قوانيني مثل الان كه اصلا اجرا نميشود. ولي خطر اين وجود دارد كه همه اين منطقه به ويلا و كارخانه تبديل شود. ويلاسازي غلط نيست اما بايد مديريت شود. بايد قانوني بگذارند. درست مثل تهران كه اگر سازنده يك ميليمتر انحراف داشته باشد جريمه ميشود يا ساختمان را تخريب ميكنند. بايد آنجا هم قوانين سفت و سخت بگذارند. فضاي سبز ويلاها بايد از محصولات همان منطقه باشد. چطور در تهران اگر كسي يك درخت را قطع كند جريمه ميشود و كلي سر و صدا ميكنيم. در شمال هم بايد همين اتفاق بيفتد و قوانين همينقدر جدي باشد. در اين صورت است كه ميشود به آينده شمال اميد داشت.
براي حل مشكل آبها هم بهنظرم بايد از بارش طبيعي شمال درست استفاده كنيم؛ با احداث سد و احياي آببندانها. هم اينكه ميتوانيم در شمال قنات بزنيم. بهدليل كمآبي ديگر حفر قنات در مناطق مركزي ايران معنايي ندارد، اما در شمال ميتوانيم قنات بزنيم و از آبهاي آن درست استفاده كنيم.
نظر شما